رَبِّ اِنّی لِما اَنزَلتَ اِلَیَّ مِن خَیرٍ فَقیرٌ ﴿القصص، 24﴾
قرار شد گاهی بنویسیم از آینده که نیامده، حالی که نمی دانیم چگونه بگذرانیم و گذشته ای خاموش.
از قرآن می نویسیم از خدا و پیامبر صلی الله علیه و اله، از شادی، غم یا حسرت هایمان. شاید فردا مجالی برای آشنایی نباشد ما را خواهند برد، بر روی دوش، سوار بر ارابه مرگ و تخته پارۀ تابوت شاید کسی یا کسانی برایمان مویه کنند معلوم نیست چه می شود. مائیم و تنهایی، مائیم و غم و دردهای بیشمار سال های جهالت، بی نام و نشان دیگر اسمی نداریم، میت – جنازه و فریادرسی نداریم جز اعمال گذشته؛ فقط خدا علاج تنهایی و غم و رنجمان آنجا خواهد بود.